- دادخواهی کردن (فِ شُ دَ)
تظلم کردن. قصه برداشتن. شکایت بردن. دادخواستن. دادجستن:
برسر کویش قیامت دادخواهی میکند
مشت خاکی هم زما بر چهره بودی کاشکی.
سالک قزوینی (از آنندراج)
برسر کویش قیامت دادخواهی میکند
مشت خاکی هم زما بر چهره بودی کاشکی.
سالک قزوینی (از آنندراج)
